رسول صفري/ نقدحال
وقتي به ساختار بزرگ و تنبل مديريت ورزش ايران نگاه ميکني اين سوال بارها و بارها ذهنات را به خودش مشغول ميکند و مدام با خودت تکرار ميکني اينها خادم ورزش هستند يا ورزش بهانهاي براي تنپروري خيليها شده است؟ وقتي ادارات کل ورزش و جوانان را با آن خدم و حشم ميبيني و مديراني که حقوقهاي خوبي هم دريافت ميکنند و بالاخره از قِبل همين ورزش دوري هم در کشورهاي مختلف ميزنند و حتما بعد از بازگشت اضافه حقوقي هم بابت همراهي تيمهاي ورزشي و ورزشکاران دريافت ميکنند را با ورزشکاري که براي نان شباش محتاج است و هرگاه هم براي دريافت کمکي وارد همين ادارات کل ميشود با يک جواب خيلي ساده و البته راحت مواجه ميشود که بودجه نيست! پول نيست و اوضاع مالي اداره خراب است و... اين رويهي ناميمون هميشه و در هر نقطهاي از کشور ساري و جاري بوده و اين مربوط به استان خاصي نيست. حالا بايد پرسيد که اصولا خاستگاه فکري بهوجود آمدن تشکيلاتي با نام آغازين انجمن ورزش و سپس معاونت ورزش و حالا وزارتخانه ورزش چه بوده است؟ نه اينکه بزرگان آن روزگار و به پيروي از آن امروز نشستند و فکر کردند که سيستمي و نهادي تشکيل شود که امور ورزش را رتقوفتق کند! و اين امور ورزش همه دور محور هويتي به نام ورزشکار ميچرخد! به زبان ساده بايد اين سيستم در خدمت ورزش باشد نه اينکه جاي نفسکشيدن براي ورزشکاران هم باقي نگذارد. براي اين مدعا شواهد زيادي هست که حتما مخاطبان فهيم صفحه ورزش نقدحال ميتوانند دهها و صدها نمونه از اين موارد را به خاطر آورند و برشمرند. اما ذکر چند نمونه خالي از لطف نيست. محمد خالوندي قهرمان جهان و دارنده دو طلاي پارالمپيک که از قضا کرمانشاهي هم هست و رکورد پرتاب نيزه المپيک را هم به نام خودش ثبت کرده، بعد از بازگشت از پارالمپيک ريو برزيل و کسب دومين طلاي المپيکاش نه با زبان بيزباني بلکه با خواهش از مسوولان ورزش خواست که فکري به حال معيشت و زندگياش بکنند. او که با دو طلاي پارالمپيک ماهي زير يک ميليون حقوق دريافت ميکرد در مصاحبهاي عنوان کرده بود که اين حقوق را به کدام زخم زندگيام بزنم و با وجود اينکه مسوولان ورزش ميدانستند که از کشورهاي ديگر پيشنهاد براي مهاجرت دارد ولي به خودشان زحمت ندادند از پشت ميزهاي خدمتگزاري و نوکري به ورزشکاران بلند شوند و آستين همتي بالا بزنند و کاري کنند. آنها نخواستند و نديدند و نشنيدند تا مهاجرت کرد و حالا در اروپا براي ترکيه هر چه مدال هست را جمع ميکند. نمونه ديگر را که شايد همين موضوع باعث شد که مسير يادداشت اين شماره به اين سمت و سو برود التيماتوم فيفا و کنفدراسيون فوتبال آسيا به رسانه ملي و فدراسيون فوتبال است که تا آخر وقت روز دوشنبه زمان دارند که با اين دو نهاد به تفاهم برسند. موضوع از چه قرار است؟ صداوسيما که از قبل پخش مسابقات ليگ برتر پولهاي خوبي بابت تبليغات بازرگاني قبل و وسط و پايان مسابقات و همچنين اسپانسرهاي ستاره مربعي! ميگيرد و تاوان چنداني به تيمها هم نميدهد قصد دارد با همين شيوه و بهقول سر کوچهبگيرهاي قديمي معرفتيام با کنفدراسيون و فيفا تا کند ولي حالا چند ساعت تا پايان ضربالاجل ميزباني در تهران وقت بيشتر باقي نمانده و اگر توافقي حاصل نشود حق ميزباني از ايران گرفته ميشود و بايد براي مرحله دوم جام جهاني کشور سومي را معرفي کند و خلاصه اگر توافق حاصل شد که ميزباني و اگر حاصل نشد به نظر کسي آنقدر اهميت نخواهد داد و نهايت رسانههاي مستقل چند روزي معترض بشوند و آخرش هم قضيه ماستمالي خواهي شد. در متن اين خبر که در رسانههاي جمعي در حال انتشار است آمده است:
امروز يا فردا آخرين فرصت ايران و صداوسيما براي پاسخگويي به AFC است و درصورتي که دو طرف به توافق نرسند، ديدار تيم ملي به خارج از خانه و زمين سوم منتقل ميشود. با توجه به بدهيهاي معوقه و هزينه حق پخش تلويزيوني اين مسابقات، و فيفا رقمي در حدود چهار ميليون دلار مطالبه کردهاند. احتمال انتقال بازيها به کشورهاي منطقه وجود دارد مگر اينکه در ساعات باقي مانده صداوسيما نظر کنفدراسيون فوتبال آسيا را جلب کند و درنهايت شاگردان اسکوچيچ در ورزشگاه آزادي از سوريه ميزباني کنند.
اگر صدا و سيمايي که از تبليغات و اسپانسرهاي برنامههاي فوتبالياش پولهاي هنگفتي بهدست آورده و دانگاش را هم عادت کرده حساب نکند با کنفدراسيون فوتبال آسيا به تفاهم نرسد مثلا وزير ورزش و رييس فدراسيون فوتبال که براي حمايت از ورزش بر اين مسندها نشسته و براي خودشان حکمرانيهايي دست و پا کردهاند چه ميتوانند بکنند؟ اينکه خانه از پايبست ويران است جاي شکي نيست. نهادهاي خدمتگزار به ورزش اصلا خدمتگزار به ورزش نيستند از سر سفرهاي نان ميخورند که صاحب خانهاش گرسنه است و اين گرسنگي به ترک خانه و کاشانه و يا رهاکردن مسير ورزش منجر شده و ميشود.
اما آيا اينجا کسي عين خيالاش هست؟ البته که نه! نهايتاش لطف کنند و کسي که مهاجرت کرده را خائن و فراري بنامند و يا براي کسي هم با توجه به تمام شايستگيهاياش ميتوانست افتخارآفرين باشد ولي مشکلات زندگي و عدم حمايتها باعث تغيير مسير زندگي و ترک ورزش شده آرزوي موفقيت کنند و بگويند بالاخره ورزش حرفهاي سخت است و قرار نيست همه قهرمان شوند. آن هم درحالي که روي صندليهاي چرم گرانقيمتشان تکيه زدهاند و دارند قهوه را زير هواي مطبوع کولر گازي در دفتر خوشمنظرشان مينوشند و حتما هم با لبخندي از سر دلخوشي به پروژههاي شخصي و آينده فرزندانشان فکر ميکنند!
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
خوربران به عنوان رسانه تخصصی ورزشی از سال 1397 فعالیت خود را شروع کرده است، این رسانه دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و تمام تمرکز خود بر پوشش ورزش به صورت تخصصی از پایین ترین رده تا بالاترین رده قرار داده است.
مدیرمسئول رسانه خوربران: کمیل نظری
شماره تماس:09187540854