رسول صفري/نقدحال
با پيشرفت علوم مختلف و ايجاد رشته هاي بينابيني در علومي مانند روانشناسي با شاخه هاي مختلف حوزه هاي تخصصي ايجاد شده است که پيوندي از علوم مختلف براي تعالي موضوعي خاص است. نمونه اين شاخه هاي جديد علمي، روانشناسي ورزشي است که هم در بعد قهرماني جايگاهي ويژه پيداکرده و هم در حوزه ورزش عمومي نقش آفرين شده است. البته اين فقط ارتباطي يک سويه با محوريت روانشناسي نيست بلکه تحقيقات مختلف نشان داده که ورزش مي تواند مانند داروهاي حوزه پزشکي در مواجهه با مشکلات رواني موثر افتد و نکته جالب آنجاست که درمان هاي ورزشي بي خطر بدون عارضه و داراي پايداري بيشتر و بهتري هستند. ورزش مي تواند نقشي مهم در سلامت عمومي جامعه چه در حوزه جسماني و چه در حوزه روانشناختي ايجاد کند. از آنجايي که بدن و ذهن بسيار به هم پيوند خورده اند، وقتي بدن شما احساس بهتري داشته باشد، ذهن شما نيز آرامش بيشتري پيدا مي کند. داده هاي علمي نشان مي دهد هر چه ورزش به طور عمومي در جامعه گسترش پيداکند بر سلامتي جامعه افزوده مي شود. در جستارهاي مختلف در باب فايده هاي ورزش مطالب زيادي منتشر شده است که همگي بر فوايد اين مقوله تاکيد دارند. با جستجوي کوتاه در اينترنت با سرچ کردن چنين عنوان هاي نظير: ورزش و استرس ورزش و کم توجهي- بيش فعالي ADHD ورزش و اضطراب ورزش و درمان بيماري ها به نتايج جالبي دست پيدا مي کنيد که خواندن مقالات با اين عنوان مي تواند انگيزه اي براي روي آوردن به ورزش منظم باشد. اين باور غلط که ورزش حتما بايد به صورت حرفه اي و براي قهرماني دنبال شود تفکري منسوخ است. ورزش منظم و کوتاه مي تواند آثار بسيار مثبتي را در زندگي ايجاد کند. حافظه و تفکر شفاف تر، عزت نفس بالاتر، خواب بهتر، قدرت انعطاف بيشتر (تاب آوري در مقابل بحران ها و اتفاقات)، محافظت، تقويت و هماهنگي در کارکرد مناسب اندام هاي فيزيولوژيکي تنها نمونه هايي از آثار مثبت ورزش است. انجمن ملي بهداشت روان آمريکا، شش مورد از مواردي که نياز بـه تحقيقـات بيشتر دارند را به صورت زير معرفي کرده است:1. ورزش با کاهش اضطراب همراه است.2. ورزش افسردگي خفيف تا متوسط را کاهش مي دهد.3. ورزش طولاني مدت با کاهش عصبانيت و اضطراب همراه است.4. ورزش در کنار درمان، روي افسردگي شديدتر موثر است. 5. ورزش شاخص هاي مختلف استرس را کاهش مي دهد.6. ورزش تاثير مفيد هيجاني روي دو جنس و در همه سنين دارد و اين ها حوزه هاي هستند که گمان مي رود ورزش عملکردي مناسب در پروسه درمان آنهاست. اما اينکه تا چه اندازه و با چه توجيهاتي مردم به سمت و سوي ورزش سوق داده شده اند نيازمند آمار هاست. ولي آن گونه که استباط مي شود همه گيري ورزش عمومي در جوامع توسعه يافته به مراتب بيشتر از جوامع درحال توسعه است. بايد هم حاکمان و هم جوامع به اين باور برسند که هر چه سطح نفوذپذيري ورزش بيشتر شود نياز به مداخلات درماني و روانشناختي هم تغييري قابل درک خواهد داشت و از آنجا که هزينه هاي درمان بيشتر دولت ها را درگير خود مي کند و شرکت هاي بيمه اي را در فشار قرار مي دهد چه خوب است که با برنامه هايي که کاملا مهندسي شده و آينده نگرانه است مانند عمليات هاي عمراني چندين ساله با چنين چشم اندازي و ايجاد زيرساخت هاي همه گير و هزينه در حوزه رسانه اي کردن و گسترش فرهنگ ورزش براي عموم مردم گامي مهم و توسعه اي را براي سلامت نسل هاي پيش رو بردارند. با توجه به گستردگي حوزه هاي مختلف مداخله اي امر ورزش، چنين سرمايه گذاري هايي براي جامعه زودبازده هستند اما به شرطي که زمينه هاي لازم همه در حوزه فرهنگي و هم حوزه هاي سخت افزاري نظير مکان هاي مناسب براي ورزش هاي عمومي و عامه پسند ايجاد و بر حفظ و نگهداري آن نظارت شود.